روایت ویکتوریا از دلیل انتخاب دیوید بکام بهعنوان همسرش
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۶۱۹۳۸
همسر دیوید بکام دلیل واقعی قبول پیشنهاد ازدواج ستاره سابق تیم ملی انگلیس را فاش کرد. - اخبار ورزشی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، بدون شک دیوید بکام و همسرش ویکتوریا یکی از سرشناسترین زوجها در دنیای سلبریتیهای معروف جهان هستند. پیوند این دو نفر که هر کدامشان در حرفه خود، شناخته شده بودند، آنها را بیش از پیش در کانون توجه قرار داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه زندگی مشترک 24 ساله بکام و ویکتوریا با حواشی و فراز و نشیبهایی همراه بود و حتی در مقاطعی شایعه جدایی احتمالی آنها هم مطرح شد، اما این دو نفر همچنان به زندگیشان ادامه میدهند و بهعنوان یکی از زوجهای موفق صنعت ورزش و هنر شناخته میشوند.
داستان آشنایی دیوید و ویکتوریا بارها روایت شده است، اما اینکه چه شد که ویکتوریا تشخیص داد ستاره سابق منچستریونایتد میتواند همسرش باشد را کمتر کسی میدانست. او اما در یک مستند تلویزیونی جدید درباره خانواده بکام که بهزودی قرار است اکران عمومی شود، این موضوع را فاش کرد.
شکایت عجیب یک گروه «فِمِنیستی» از بکام و شاهزاده انگلیس
ویکتوریای 49 ساله که سال 1997 دیوید را شناخت و دو سال بعد با او ازدواج کرد، در بخشی از این مستند، میگوید: اینکه من برای تماشای بازیهای منچستریونایتد به ورزشگاه میرفتم، با همه حرفهایی که دربارهام میزند، فقط برای بازیهای دیوید بود، اما یادم هست یک بار وقتی بازیکنان تیم در هتل بودند، برخلاف همه که در حال خوشگذرانی بودند، دیوید گوشهای از لابی ایستاده بود و داشت با والدینش صحبت میکرد. از آنجایی که خود من هم خیلی خانواده دوست هستم، دیدن چنین خصلتی در دیوید بیشتر مرا به او علاقمند کرد. ساده بگویم، آنجا بود که عاشقش شدم».
علاقه ویکتوریا به دیوید اما هرگز یکطرفه نبود، چرا همسرش هم در بخشی از مستند خانواده بکام توضیح میدهد که چگونه به این زن انگلیسی علاقهمند شد. مالک باشگاه اینترمیامی گفت: من در همان اولین ملاقاتی که با ویکتوریا داشتم به او علاقهمند شدم.
بکام در یکی از مصاحبههای قبلیاش اعتراف کرده بود که برای او غلبه بر خجالتش در اولین ملاقاتهایی که با همسر آیندهاش داشت بسیار سخت بوده است طوری که استرس مانع از آن میشد برای ملاقاتهای بعدی پیشنهاد بدهد.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: تیم ملی انگلیس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۶۱۹۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا می زد؟ /آقا مصطفی اصلا از وضعیت نجف راضی نبود /او نمی خواست مثل بقیه پوشیه بزنم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطره ای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛« آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند. یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»
2727
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900022